خیلی دور، پشت کلمه کوه ها، دور از کشورهای ووکالیا و کانسونانتیا، متون کور زندگی می کنند.
آنها جدا از هم در بوک مارکرو درست در ساحل سمانتیک زندگی می کنند، یک اقیانوس زبان بزرگ.
رودخانه کوچکی به نام دودن از کنار آنها می گذرد و مواد غذایی لازم را برای آن تامین می کند. این کشور بهشتی است که در آن قسمت های برشته جملات به دهان شما پرواز می کند.
بیگ اوکسموگ به او توصیه کرد که این کار را انجام ندهد، زیرا هزاران ویرگول بد، علامت سوال وحشی و سمیکولی گمراه کننده وجود داشت، اما متن کور کوچک گوش نکرد. او هفت ورسالیا خود را بسته بندی کرد، حرف اول خود را در کمربند گذاشت و خود را در راه قرار داد.
حتی «اشارهگیری» قدرتمند هیچ کنترلی روی متون کور ندارد، این یک زندگی تقریباً غیرمستقل است، روزی یک خط کوچک از متن کور به نام لورم ایپسوم تصمیم گرفت به دنیای دوردست گرامر برود.
جان دوئی
او هفت ورسالیا خود را بسته بندی کرد، حرف اول خود را در کمربند گذاشت و خود را در راه قرار داد.
هنگامی که او به اولین تپههای کوه های ایتالیایی رسید، آخرین منظرهای از افق شهر زادگاهش بوکمارکسگروو، سرفصل دهکده الفبا و خط فرعی جاده خودش، خط لاین، داشت.
متن کور کوچک
سوال رقت انگیزی روی گونه اش پیچید، سپس راهش را ادامه داد. در راه او با یک نسخه روبرو شد.
این کپی به متن کور کوچولو هشدار داد که از جایی که از آن آمده است، هزار بار بازنویسی میشود و هر چیزی که از اصلش باقی میماند کلمه «و» خواهد بود و متن کور کوچولو باید بچرخد و به خود بازگردد. کشور امن
- اما چیزی که نسخه گفته شد نتوانست او را متقاعد کند و بنابراین طولی نکشید که چند کپی نویس موذی به او کمین کردند.
- او را با لانگ و مشروط مست کرد و به آژانس آنها کشاند.
- جایی که آنها بارها و بارها از او برای پروژه های خود سوء استفاده کردند.
و اگر بازنویسی نشده باشد، هنوز از او استفاده می کنند. خیلی دور، پشت کلمه کوه ها، دور از کشورهای ووکالیا و کانسونانتیا، متون کور زندگی می کنند.
بیشه نشانک ها
آنها جدا از هم در بیشه بوک مارکز درست در ساحل معناشناسی زندگی می کنند، یک اقیانوس زبان بزرگ. رودخانه کوچکی به نام دودن از کنار آنها می گذرد و مواد غذایی لازم را برای آن تامین می کند.
این کشور بهشتی است که در آن قسمت های برشته جملات به دهان شما پرواز می کند.
حتی «اشارهگیری» قدرتمند هیچ کنترلی روی متون کور ندارد، این یک زندگی تقریباً غیرمستقل است، روزی یک خط کوچک از متن کور به نام لورم ایپسوم تصمیم گرفت به دنیای دوردست گرامر برود.
بیک اکسموگ به او توصیه کرد که این کار را انجام ندهد، زیرا هزاران ویرگول بد، علامت سوال وحشی و سمیکولی گمراه کننده وجود داشت، اما متن کور کوچک گوش نکرد. او هفت ورسالیا خود را بسته بندی کرد، حرف اول خود را در کمربند گذاشت و خود را در راه قرار داد. هنگامی که او به اولین تپه های کوه های ایتالیایی رسید، آخرین منظره ای را به افق شهر خود در بیشه بوک مارکز، سرفصل دهکده الفبا و خط فرعی داشت.
هیچ تعریف پذیرفته شده جهانی از کوه وجود ندارد. ارتفاع، حجم، برجستگی، شیب، فاصله و پیوستگی به عنوان معیاری برای تعریف کوه استفاده شده است.